زمان تقریبی مطالعه: 10 دقیقه
 

ترس از مرگ





ترس از مرگ یکی از مباحث قرآنی و روایی است. وابستگی به فرزندان، والدین و همسر از عوامل طبیعی این ترس و ناآگاهی از حقیقت مرگ، دلبستگی شدید به دنیا و ترس از حسابرسی اعمال از عوامل غیر طبیعی این ترس است. برخورد انسان‌ها با مرگ سه گونه است: اهل دنیا سعی دارند خود را از یاد مرگ و ترس از آن رها کنند. اهل آخرت به خاطر حسابرسی قیامت از مرگ می‌ترسند. اهل تقوی ترسی از مرگ نداشته بلکه شوق بدان دارند.


۱ - اندیشه درباره مرگ



از میان عوامل گوناگون که موجب ترس و وحشت انسان می‌شود، شاید هیچ‌یک به‌ اندازه‌ اندیشه مرگ، آدمی را به وحشت و هراس نیندازد. هر چند ممکن است که انسان با پرداختن به امور دیگر خود را از‌ اندیشه مرگ غافل کند، اما هرگاه که حوادثی همچون مرگ خویشان و نزدیکان پیش آید، خود را گرفتار این‌ اندیشه و ناتوان از درک حقیقت آن می‌بیند و سرانجام رهایی خود را دگربار در همان غفلت از مرگ جست‌ و جو می‌کند.
البته ترس از مرگ از ویژگی‌های انسان است. حیوانات درباره مرگ نمی‌اندیشند. آنچه در حیوانات دیده می‌شود غریزه فرار از خطر و میل به حفظ حیات است. البته علاقه به بقا و عشق به زندگی، از خصایص جدانشدنی موجودات به شمار می‌رود، ولی آدمی غیر از علاقه به حفظ حیات خویش، آرزوی خلود نیز دارد. او می‌خواهد به حیات ابدی دست یابد و جاودان و ماندگار بماند. از این رو با تمام توان با عوامل پیری و مرگ می‌جنگد و برای دست‌یابی به چشمه حیات و راز بقا می‌کوشد. و بر اساس اینکه هیچ میل و علاقه‌ای در انسان بی‌حکمت و مصلحت نیست و معنی ندارد که در انسان میلی ایجاد گردد ولی هیچ‌گاه تحقق نپذیرد، (چنانچه تشنگی نشان‌دهنده وجود آب و گرسنگی نشان‌دهنده وجود غذاست) میل و علاقه به زندگی پیوسته و جاودانه، گواه بر این است که بشر علاوه بر این زندگی دنیوی، زندگی دیگری دارد که تجلی‌گاه این میل طبیعی است.
[۱] شریعتی سبزواری، محمدباقر، معاد در نگاه عقل و دین، ص۶۸، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، ۱۳۸۰.


۲ - عوامل



می‌توان عوامل ترس از مرگ را به دو نوع طبیعی و غیر طبیعی تقسیم کرد. عامل طبیعی مرگ، ریشه در انس و الفت انسان با عزیزان خویش مانند همسر، فرزند، دوستان و... دارد، گسستن از این انس و الفت به طور طبیعی در هر انسانی موجب نگرانی و رنج خواهد بود. عمده‌ترین عوامل ترس و نگرانی غیر طبیعی از مرگ عبارتند از:

۲.۱ - ناآگاهی از حقیقت مرگ


از عوامل مهم ترس از مرگ آن است که انسان از حقیقت مرگ، که انتقال از سرای فانی به سرای باقی است، غافل باشد و چنین پندارد که با مرگ هستی او پایان می‌پذیرد. طبیعی است که چنین انسانی که به صورت فطری خواستار بقا و زندگی جاودان است، از فرا رسیدن مرگ در هراس خواهد بود. تعالیم اسلام با تشریح حقیقت مرگ به مبارزه با این عامل برمی‌خیزد. اسلام مرگ را تولدی تازه معرفی می‌کند که از رهگذر آن، انسان عالم فانی و گذرا را ترک می‌گوید و به جهانی باقی و جاودان گام می‌نهد. امام‌ هادی (علیه‌السّلام) به یکی از یاران خویش که در بستر بیماری بود و از ترس مرگ بیتابی کرده و می‌گریست، فرمود:
«یا عبد الله تخاف من الموت لانک لاتعرفه؛ ‌ای بنده خدا، تو از مرگ می‌ترسی به دلیل آنکه حقیقت آن را نمی‌شناسی.»
همچنین وقتی از امام جواد (علیه‌السّلام) در مورد ترس مسلمانان آن زمان از مرگ سوال شد، فرمودند:
«لانهم جهلوه فکرهوه و لو عرفوه و کانوا من اولیاء الله (عزّوجلّ) لاحبوه و لعلموا ان الآخرة خیر لهم من الدنیا؛ چون بدان جهل دارند پس آن را ناخوشایند می‌دارند، و اگر آن را می‌شناختند و از دوستان خداوند بودند بدان محبت می‌ورزیدند و می‌دانستند که آخرت برای آنان از دنیا بهتر است.»

۲.۲ - دلبستگی شدید به دنیا


یکی دیگر از عوامل مهم ترس از مرگ، دلبستگی شدید به دنیاست به گونه‌ای که از آخرت خویش کاملا غافل گردد و حیات دنیوی را هدف نهایی خود قرار دهد. چنین انسانی برای بهره‌مند شدن هرچه بیشتر از لذایذ دنیوی، به دنبال زندگی ابدی در این دنیاست و همواره از فرا رسیدن مرگ خویش در نگرانی و اضطراب به سر می‌برد، زیرا چنین می‌پندارد که مرگ پایان‌بخش تمام لذت‌ها و کامیابی‌های اوست و او را از علایق و دلبستگی‌هایش، برای همیشه جدا می‌سازد.
اسلام برای برطرف کردن این عامل، همواره حقارت و زبونی دنیا را گوشزد می‌کند و به انسان هشدار می‌دهد که دنیای فانی و زودگذر شایسته دلبستگی نیست. قرآن کریم دنیا را با تمام نعمت‌هایش ناچیز، و آخرت را برتر و بهتر معرفی می‌کند:
«قُلْ مَتاعُ الدُّنْیا قَلِیلٌ وَ الْآخِرَةُ خَیْرٌ لِمَنِ اتَّقی؛ ‌به آنها بگو سرمایه زندگی دنیا ناچیز است و سرای آخرت برای کسی که پرهیزکار باشد بهتر است.»
علی (علیه‌السّلام) نیز با گذرا خواندن دنیا و جاودان خواندن آخرت، در همه انسان‌ها این انگیزه را ایجاد می‌کند که به دنیای زودگذر دل نبندند:
«ایها الناس انما الدنیا دار مجاز و الآخرة دار قرار؛ ای مردم، دنیا سرای گذرا و آخرت خانه جاودان است.»
کسی که بر اثر تعالیم دینی، جهان آخرت را سرای برتر و لذایذ آن را ارزشمندتر از نعمت‌های دنیوی بداند و دلبستگی حقیقی او به جهان جاودان باشد، از اینکه با مرگ از لذت‌های دنیوی محروم گردد، هراسی نخواهد داشت.

۲.۳ - ترس از حسابرسی اعمال


یکی دیگر از علل ترس از مرگ، بیم از حسابرسی اعمال است. این عامل به آن گروه از انسان‌ها اختصاص دارد که از یک سو به معاد اعتقاد دارند و از سوی دیگر از اعمال خویش راضی نیستند. بدیهی است که این دسته از گنهکاران به شدت از مرگ می‌ترسند، زیرا می‌دانند که با مرگ مهلت آنان به پایان می‌آید و زمان کیفر اعمالشان فرا می‌رسد. قرآن کریم از گروهی از یهودیان یاد می‌کند که به سبب اعمال زشتشان، هرگز آرزوی مرگ را نکرده و از مرگ هراسانند:
«وَ لا یَتَمَنَّوْنَهُ اَبَداً بِما قَدَّمَتْ اَیْدِیهِمْ وَ اللَّهُ عَلِیمٌ بِالظَّالِمِین؛ ‌ ولی آنها هرگز تمنای مرگ نمی‌کنند به خاطر اعمالی که از پیش فرستاده‌اند، و خداوند ظالمان را بخوبی می‌شناسد.»
شخصی از امام حسن (علیه‌السّلام) پرسید: به چه دلیل ما مرگ را ناخوشایند می‌دانیم؟ امام (علیه‌السّلام) پاسخ دادند:
«اِنَّکُمْ اَخْرَبْتُمْ آخِرَتَکُمْ وَ عَمَرْتُمْ دُنْیَاکُمْ فَاَنْتُمْ تَکْرَهُونَ النُّقْلَةَ مِنَ الْعُمْرَانِ اِلَی الْخَرَابِ؛ زیرا شما آخرت خویش را (به دلیل گناهان و اعمال زشت) ویران ساختید و دنیای خود را آباد کردید و دوست نمی‌دارید که از آبادی به ویرانی روید.»
اسلام برای خنثی کردن این عامل، همواره بر گشودگی در توبه و بخشندگی و توبه‌پذیری خداوند تاکید می‌کند. جرم و گناه انسان هر قدر هم که سنگین باشد، در صورت توبه حقیقی و جبران حقوق تضیع شده، قابل بخشایش است و ناامیدی از رحمت خدا، خود گناهی بس بزرگ شمرده می‌شود. از سوی دیگر انسان بر اساس آموزه شفاعت می‌تواند با ایجاد شایستگی و قابلیت لازم در خود، به شفاعت شفیعان در آخرت امیدوار باشد.
[۹] سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۶، قم، طه، چاپ سوم، ۱۳۸۳.

نکته قابل توجه این که همه عوامل ذکر شده برای ترس از مرگ، ریشه در خود فرد دارند و مرگ به خودی خود برای انسان ترس‌آور نیست. اگر انسان شناخت صحیحی از مرگ داشته باشد، دل از دنیا بکند و از اعمال زشت دست بردارند، نه تنها از مرگ هراسی نخواهد داشت بلکه رغبت به آن نیز پیدا می‌کند چنانچه انسان‌های معصوم، نمونه بارز این حالت‌اند.

۳ - برخوردهای مختلف انسان‌ها با مرگ



برخورد انسان‌ها با مرگ سه گونه است:

۳.۱ - اهل دنیا


پاره‌ای از انسان‌ها در زندگی دنیوی غوطه‌ور شده، دل بدان خوش می‌کنند، تا جایی که در خود هدفی جز رسیدن به متاع آن ندارند. این گروه همواره از یاد مرگ غافل‌اند و هرگاه که به سببی از اسباب هشداردهنده به یاد مرگ می‌افتند، می‌کوشند که خود را از آن رها سازند. قرآن کریم در مورد این دسته از افراد می‌فرماید:
«قُلْ اِنَّ الْمَوْتَ الَّذِی تَفِرُّونَ مِنْهُ فَاِنَّهُ مُلاقِیکُم؛ ‌بگو این مرگی که از آن فرار می‌کنید سرانجام با شما ملاقات خواهد کرد.»

۳.۲ - اهل آخرت


گروه دیگر با یاد مرگ در قلبشان خوف و خشیت ایجاد شده، خود و اعمال خویش را برای آن آماده می‌کنند. در واقع خوف این گروه از آن جهت است که مبادا بدون آمادگی و توبه کامل و توشه کافی پای به حیات پس از مرگ نهند.

۳.۳ - اهل تقوی


دسته‌ای دیگر پیوسته به یاد مرگ بوده مشتاق دیدار آن‌اند، زیرا مرگ را زمان دیدار محبوب و رهایی از دنیا می‌دانند. و اگر در این جهان مانند دیگران زندگی می‌کنند به جهت خواست خداوند است و گرنه کمترین دلبستگی و رغبت به حیات دنیوی در آنان نیست. حضرت علی (علیه‌السّلام) عشق خویش به مرگ را چنین بیان می‌کند:
«والله لابن ابی‌طالب آنس بالموت من الطفل بثدی امّه؛ سوگند به خدا انس پسر ابوطالب به مرگ بیشتر از انس طفل به پستان مادر است.»
«فو الله ما ابالی دخلت الی الموت او خرج الموت الی؛ پس سوگند به خدا هیچ باکی ندارم از داخل شدن در مرگ یا اینکه ناگاه مرگ مرا دریابد.»
و در توصیف حال پرهیزگاران می‌فرماید:
«و لولا الاجل الذی کتب الله علیهم لم تستقر ارواحهم فی اجسادهم طرفة عین شوقا الی الثواب و خوفا من العقاب؛ و اگر نبود اجل و مدتی که خدا برای ایشان تعیین فرموده از شوق ثواب و بیم عذاب چشم بر هم زدنی جان در بدنشان قرار نمی‌گرفت.»
از این روست که خداوند به یهودیان که ادعای دوستی خدا را می‌کنند، می‌فرماید که اگر صادق‌اید مرگ را از خداوند خواستار شوند:
«قُلْ یا اَیُّهَا الَّذِینَ‌هادُوا اِنْ زَعَمْتُمْ اَنَّکُمْ اَوْلِیاءُ لِلَّهِ مِنْ دُونِ النَّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ اِنْ کُنْتُمْ صادِقِین؛ ‌بگو‌ ای یهودیان! اگر گمان می‌کنید که شما دوستان خدا غیر از مردم هستید آرزوی مرگ کنید اگر راست می‌گوئید! (تا به لقای محبوبتان برسید.)»
[۱۵] دیوانی، امیر، حیات جاودانه، ص۱۴۲-۱۴۴، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶.


۴ - پانویس


 
۱. شریعتی سبزواری، محمدباقر، معاد در نگاه عقل و دین، ص۶۸، قم، بوستان کتاب، چاپ ششم، ۱۳۸۰.
۲. سبحانی، جعفر، منشور جاوید، ج۵، ص۳۰۲.    
۳. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۹۰.    
۴. شیخ صدوق، معانی الاخبار، ج۱، ص۲۹۰، ح۸، بیروت، موسسه الاعلمی.    
۵. نساء/سوره۴، آیه۷۷.    
۶. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ۲۰۳.    
۷. جمعه/سوره۶۲، آیه۷.    
۸. علامه مجلسی، بحارالانوار، ج۶، ص۱۲۹، ح۱۸، بیروت، موسسه الوفاء.    
۹. سعیدی مهر، محمد، آموزش کلام اسلامی، ج۲، ص۲۳۴-۲۳۶، قم، طه، چاپ سوم، ۱۳۸۳.
۱۰. جمعه/سوره۶۲، آیه۷.    
۱۱. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ۵.    
۱۲. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ۵۵.    
۱۳. امام علی (علیه‌السّلام)، نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳.    
۱۴. جمعه/سوره۶۲، آیه۶.    
۱۵. دیوانی، امیر، حیات جاودانه، ص۱۴۲-۱۴۴، معاونت امور اساتید و دروس معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۶.


۵ - منبع



سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «ترس از مرگ»، تاریخ بازیابی، ۱۴۰۰/۸/۴.    


رده‌های این صفحه : ترس | مباحث اخلاقی | مباحث قرآنی | مرگ




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.